به راهی در، سلیمان دید موری که با پای ملخ، می کرد زوری
در راهی، مورچه ای را دید که با نیرو و توان بسیار، پای ملخی را با خود می بُرد. (با پای ملخی، زورآزمایی می کرد.)
به زحمت، خویش را هر سو کشیدی وزان بارِگران، هر دم خمیدی
با رنج و زحمتِ بسیار، خودش را به هر سمت می کشید و به خاطر سنگینی آن بار (پایِ ملخ) هر لحظه، خم می شد.
نکته دستوری:
بار گران ß ترکیب وصفی
«و» (وزان) ß حرف ربط
زِ هر گردی، برون افتادی از راه ز هر بادی، پریدی چون پرِ کاه
هر گرد و غباری که بلند می شد، [مورچه] راهش را گُم می کرد و هر بادی که می وزید، مانند پرِ کاهِ سبکی، پَرت می شد.
آرایه ادبی:
برون افتادی از راه ß کنایه از مسیر خود را گم کردن و از راهِ اصلی خارج شدن
چون (مانند) پرِ کاه ß تشبیه (مورچه به پرِ کاه، مانند شده است)
چون پرِ کاه ß کنایه از بسیار سبُک
چنان بگرفته راهِ سعی در پیش که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
آن چنان در حال تلاش و کوشش بود که به جز کارِ خویش، به هیچ چیز یا کسی توجّهی نداشت.
به تندی گفت «کای مسکینِ نادان چرایی فارغ از مُلکِ سلیمان
[سلیمان] با خشم گفت: ای بیچاره ی نادان، چرا از پادشاهی و لطفِ سليمان بی خبری؟
نکته دستوری:
این بیت از سه جمله، تشکیل شده است
مسکینِ نادان ß منادا
بیا زین ره، به قصرِ پادشاهی بخور در سفرهی ما، هر چه خواهی
از همین راه به قصر پادشاهی سلیمان بیا و هر چه که دوست داری از سفره ی ما (سلیمان) بخور.
نکته دستوری:
جمله های «بيا زين ره، به قصر پادشاهی» و «بخور در سفرهای ما»، امری هستند
چرا باید چنین خونابه خوردن تمامِ عمرِ خود را بار بُردن
این همه رنج و سختی بکشی و تمام عمر خود را به بار کشی (انجام کارهای سخت) بگذرانی؟
آرایه ادبی:
خونابه خوردن ß کنایه از رنج و سختی کشیدن
رَه است اینجا و مردم رهگذارند مبادا بر سرت، پایی گذارند
اینجا راهِ عبور و مرور مردم است، نکند که به هنگام عبور کردن، تو را لگد بکنند.
مکش بیهوده، این بار گران را میازار برای جسم، جان را»
این بارِ سنگین را بیهوده، و برای آرایش و راحتی جسم، روح و روانِ خودت را آزار نده.
نكته دستوری:
این بیت دو جمله دارد که هر دو جمله ی آن، امری است
این بار گران و جان، مفعول هستند
بگفت: «از سور، کمتر گوی بامور که موران را، قناعت خوشتر از سور
[مورچه] گفت: با مورچه ها درباره ی جشن و مهمانی، کم تر حرف بزن؛ زیرا برای مورچه ها، قناعت از جشن و مهمانی بهتر است. (مورچه ها اهل شادی، خوشگذرانی و ریخت و پاش نیستند.)
نیفتد با کسی ما را سر و کار که خود، هم توشه داریم و هم انبار
ما به کسی نیاز نداریم، زیرا هم آذوقه و غذا داریم هم انباری که تمام نیاز ما در آن، ذخیره شده است.
مرا امّید راحت هاست زین رنج من این پای ملخ، ندهم به صد گنج»
من امیدوارم که بعد از تحمّل این همه رنج و سختی به آرامش و آسایش برسم؛ بنابراین، من این پای ملخ را با صد گنج عوض نمی کنم. (پای ملخ به ظاهر بی ارزش از صد گنج گرانقدر، با ارزش تر است)
گرَت همواره باید کامکاری زمور آموز رسم بُردباری
اگر می خواهی، همیشه خوشبخت باشی، از مورچه راه و رسم صبر و شکیبایی را یاد بگیر.
نكته مفهومی:
باید در برابر سختی ها صبر کرد تا به نتیجه رسید
مَرو راهی که پایت را ببندند مکن کاری که هُشیاران بخندند
راهی را انتخاب نکن که دچار گرفتاری و مشکل بشوی و دست به کاری نزن که انسان های عاقل و خردمند [به خاطر آن کار ناشایست]، مسخره ات بکنند.
نکته ادبی:
این بیت، مَثَل (ضرب المثل) است
گهِ تدبیر، عاقل باش و بینا رهِ امروز را مسپار فردا
به هنگام اندیشه و چاره جویی، خردمند و آگاه باش و کار امروز را به فردا نیفکن و به موقع به کارهایت، برس.
آرایه ادبی:
مصراع دوم کنایه از به موقع به کارهایت برس
مصراع دوم، مَثَل (ضرب المثل) است
نکته دستوری:
این بیت از سه جمله تشکیل شده است و بعد از «بینا» فعل «باش» حذف شده است
بکوش اندر بهارِ زندگانی که شد پیرایه ی پیری، جوانی
در روزگاران شادابی و جوانی، تلاش و کوشش بکن؛ زیرا جوانی، زینت و زیبایی روزهای پیری است. (اگر در جوانی تلاش بکنیم روزگاران پیری را با آرامش و آسایش سپری می کنیم.)
قافیه ها و ردیف های آن به ترتیب، عبارت اند از:
بیت اوّل:
موری و زوری ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت دوم:
کشیدی و خمیدی ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت سوم:
راه و كاه ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت چهارم:
پیش و خویش ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت پنجم:
نادان و سلیمان ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت ششم:
پادشاهی و خواهی ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت هفتم:
خوردن و بار بُردن ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت هشتم:
رهگذارند و گذراند ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت نهم:
گران و جان ß قافيه (را و را ß ردیف)
بیت دهم:
مور و سور ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت یازدهم:
کار و انبار ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت دوازدهم:
رنج و گنج ß قافيه (ردیف ندارد)
بیت سیزدهم:
کامکارى و بُردباری ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت چهاردهم:
ببندند و بخندند ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت پانزدهم:
بینا و فردا ß قافیه (ردیف ندارد)
بیت شانزدهم:
زندگانی و جوانی ß قافیه (ردیف ندارد)
پروین اعتصامی در شعر «کار و تلاش»، داستان «ملاقات کردن حضرت سلیمان (ع) و مورچه» را در قالب مثنوی به صورت «مُناظره» (بحث و گفتگو کردن)، بیان کرده است. حضرت سلیمان (ع) مورچه ای را می بیند که به طور جدّی در حال کار و تلاش است. به تُندی به مورچه می گوید که دست از این همه رنج و سختی بردارد و به قصر وی بیاید که همه چیز آماده و مهیّا است؛ امّا مورچه نمی پذیرد و در جوابش می گوید: «قناعت و تلاش، بهتر از جشن و میهمانی است و نمی خواهد به کسی وابسته و محتاج باشد».
در تبریز متولّد شد. سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد. تنها اثر اور دیوان شعری است که بارها چاپ شده است. سرانجام، پروین، بر اثر بیماری حصبه درگذشت. آرامگاه او در شهر قُم کنار صَحنِ حضرت معصومه (س) قرار دارد.